چند چامه از خالد بایزیدی (دلیر)؛ در رثای هوشنگ ابتهاج (سایه)

خالد بایزیدی (دلیر) – ونکوور

 

۱

سیگار بهمن را

که پک می‌زنم

در اتاق

بوی ایران

بوی غربت و

تنهایی می‌پیچد

و با هر پکی

میدان انقلاب را

قدم می‌زنم

۲

سپیده‌دم

چگونه بگذرد!؟

سایه نیست

کبوترانِ خسته

زیر کدام سایه بیاسایند

و مرغان عشق

چگونه سرود ارغوان بخوانند

۳

غمگین آن چکاوکی‌ام

که چگونه

بی‌سایه

سرود ارغوان می‌خواند

۴

گالیا

چراغ‌ها را

خاموش کن و برو… 

این کلبهٔ تاریک من

با هیچ چراغی

روشن نمی‌شود

۵

دختران شالیزار

امروز آوازشان را

برای خوشه‌های

برنج نمی‌خوانند

آنان سوگوارِ سایه‌اند

عاشقانه‌ترین ترانه‌هایشان را

به غروب شمال می‌سپارند

و نام سایه را

در دانه‌دانه‌های برنج می‌کارند


عکس هوشنگ ابتهاج، از آرش عاشوری‌نیا

ارسال دیدگاه